نمکستان

نمکستان

میخوام دنیارو فتح کنم...! البته با تو
نمکستان

نمکستان

میخوام دنیارو فتح کنم...! البته با تو

زیباترین شعر عاشقانه سری چهارم

  


زیباترین شعر عاشقانه
mohammadali rezazadeh irnab ir شعر گریه مال مرد نیست از محمدعلی رضازاده

محمدعلی رضا زاده

شعر عاشقانه گریه مال مرد نیست از محمدعلی رضازاده

irnab شعر گریه مال مرد نیست از محمدعلی رضازاده

 

ماه من! شنیده ام ، از زبان این و آن ؛ مرد مال گریه نیست ، گریه مال مرد نیست !

هی سوال میکنید؛ – روی گونه های تو ، اشک ها برای چیست ، گریه مال مرد نیست !

مرد : خشم بی درنگ ، مرد: شکل پاره سنگ ، منظری بدونِ روح ، بیشه ای پر از پلنگ…

زن ؛ ولی همیشه اشک ، معبدِ ملایمت ، زن ، چقدر عاطفی ست ، گریه مال مرد نیست !

گرچه رنج مان به راه ، گرچه زخم مان عمیق ، دست های مان تهی است ، چند بار گفتمت –

چند بار گفتمت ؛ – در حضور این و آن ، هی نمی شود گریست ، گریه مال مرد نیست !

ای تب گریستن ! ای حریمِ بی کران ! اتفاق ناگهان ! انفجار بی امان !

طفلِ گریه لج نکن ! بغض من صبور باش ! آه اشکِ من بایست ! ، گریه مال مرد نیست

irnab شعر گریه مال مرد نیست از محمدعلی رضازاده

من که مرد نیستم ، گور سرد نیستم ، حسرت نهفته ی پشت درد نیستم!

نه شما به من بگو ! می شود چه گونه ماند ؟ می شود چه گونه زیست ؟ گریه مال مرد نیست ؟

منرد بغض کرد و …نه! مرد گریه ؟… نه .. نکرد ! مرد مرد مرد مرد پس بگو در این سکوت

هق هقی که می رسد – جز تو هیچ کس که نیست – این صدا صدای کیست ؟ گریه مال مرد نیست !

irnab شعر گریه مال مرد نیست از محمدعلی رضازاده

مرد گریه می کند ، هی نگاه می کنند ، نیش خند می زنند ، اشتباه می کنند !

زیر چتر مشکی اش ، می زند به خود نهیب : «مرد مال گریه نیست ، گریه مال مرد نیست !»

ابر ها گریستند ، چون که مرد نیستند ، مثل رود زیستند ، چون که مرد نیستند !

مرد سطرِ آخرِشعر را ، چنین نوشت : ( همچنان که می گریست ) –   گریه مال مرد نیست

irnab شعر گریه مال مرد نیست از محمدعلی رضازاده

شعر گریه مال مرد نیست از محمدعلی رضازاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.